Notice: This is the official website of the All Empires History Community (Reg. 10 Feb 2002)

  FAQ FAQ  Forum Search   Register Register  Login Login

Topic Closedيلدا، جشن باستاني سرزمين اسكانديناوي

 Post Reply Post Reply
Author
Cyrus Shahmiri View Drop Down
Administrator
Administrator
Avatar
King of Kings

Joined: 07-Aug-2004
Location: Iran
Online Status: Offline
Posts: 6240
Direct Link To This Post Topic: يلدا، جشن باستاني سرزمين اسكانديناوي
    Posted: 15-Dec-2009 at 07:26
در تاريخ اساطيري سرزمين اسكانديناوي به حادثه‌اي مهم و سرنوشت‌ساز در تاريخ باستان اين سرزمين با عنوان فيمبلوِتر (Fimbulvetr) يا فيمبل-وينتر (Fimbulvinter) به معناي «زمستان بزرگ» اشاره شده است، بر اثر اين حادثه آنچانكه گفته مي‌شود سه زمستان در طول يك سال بر آن سرزمين غالب شد و سه ماه آخر نيز كه تابستان ناميده شده گرما چنداني نداشته و در آن فصل نيز هوا سرد بوده است. بر اثر اين حادثه جنگهايي خونين در آن سرزمين رخ داد و برادران يكديگر را كشتند و گروهي بسيار نيز سرزمين اجدادي خود را ترك كردند.
با تحقيقات صورت گرفته اين حادثه احتمالا همان تغيير و تحول آب و هايي است كه در پايان عصر مفرغ اروپاي شمالي يعني در حدود قرن هشتم و هفتم قبل از ميلاد در منطقه اسكانديناوي رخ داد و بر اثر آن ميانگين درجه دماي آن منطقه به مراتب كم شد و سكونت در آن منطقه سخت‌تر گشت.
با نگاهي به اين كتاب ارزشمند در خصوص اقوام هندواروپايي:
 
The Oxford introduction to Proto-Indo-European and the Proto-Indo-European world By J. P. Mallory, Douglas Q. Adams (2006 - 731 pages)
 
در صفحه 440 مي‌توانيم بخوانيم كه عليرغم اينكه در اكثر فرهنگهاي هندواروپايي اشاره به يك جنگ خونين و برادركشي وجود دارد ولي تنها در فرهنگهاي ژرمني (سرزمين اسكانديناويا خاستگاه قوم ژرمن است) و ايراني از وقوع يك زمستان بزرگ ياد شده است.
در كتاب دائره‌المعارف فرهنگ هندواروپايي:
 
Encyclopedia of Indo-European culture By J. P. Mallory, Douglas Q. Adams

نيز در صفحه 180 تمامي نقاط اشتراك بين فرهنگهاي هنداروپايي در زمينه اين نبرد بزرگ و خونين اشاره شده است و همانطوركه اشاره شده در چندين مورد شباهات بين فرهنگهاي ايراني و اسكانديناوي بسياربه يكديگر نزديكتر هستند.
 
از آنجائيكه اطلاعات چنداني از حضور مردمان ايراني‌زبان در فلات ايران قبل از قرن هشتم ق.م. وجود ندارد، مي‌توان اين فرضيه را مطرح نمود كه علت اصلي مهاجرت ايرانيان همين تغيير آب و هوايي اشاره شده در سرزمين اسكانديناوي باشد. با رجوع به منابع كهن ايراني مي‌توان اطلاعاتي در اين راستا به دست آورد.
در مورد سرزمين اصلي و اجدادي ايرانيان يعني ايران ويج (ائیرییانَه وَئِجو) در فرگرد اول ونديداد، يكي از نسكهاي پنجگانه اوستا چنين آمده است:
 
نخستین سرزمین و کشور نیکی که من، اهوره مزدا، آفریدم ائیرییانه وَئِجو بود بر کرانهٔ ونگوهی دایتیا (رودی اسطوره‌ای). پس آنگاه انگره‌مَینیوی (اهريمن) همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، اژدها را در رود دایتیا بیافرید و زمستان دیو آفریده را بر جهان هستی چیرگی بخشید. در آن جا ده ماه زمستان است و دو ماه تابستان و در آن دو ماه نیز، هوا برای آب و خاک و درختان سرد است. زمستان همراه با بدترین بلا‌ها در آن جا فرود می‌آید.
 
به احتمال زياد در اينجا اشاره به همان حادثه «زمستان بزرگ» در اساطير اسكاندويناوي يا همان تغيير شديد آب و هوايي در اين سرزمين كه منجر به مهاجرت برخي از ساكنين كه ايرانيان نيز مي‌توانستند از آنان باشند، مي‌باشد.
 
اما نكته‌اي كه اهميت بيشتري دارد بررسي نقاط اشتراك فرهنگي موجود بين مردم مهاجر ايراني و ساكنان بومي سرزمين اسكانديناوي مي‌باشد، واضح است كه بروز يك چنين سرمايي سخت و طاقت فرسا جايگاه خورشيد، آتش و گرما را در بين اين مردمان بسيار بالا برده و اهميت آنان را دوچندان مي‌كند، پس پرستش يا همان پرستاري از آتش امري مقدس براي اين مردمان مي‌توانست محسوب گردد، از طرفي خورشيد و گرماي جهانگستر آن نيز نشاني از خدا مي‌توانست باشد.

مفهوم خدا يا Ghoda در زبان ژرمني (God در انگليسي) نه به عنوان يك نام مانند زئوس يوناني يا ژوپيتر رومي تنها در فرهنگهاي ايراني و ژرمني وجود دارد، همچنين دفاع از كيان خانواده و كشور و يا همان تاج كياني، Kianig در زبان ژرمني (King به معناي پادشاه و Kin به معناي خويشاوند و خانواده در انگليسي) نيز معاني است كه تنها در اين دو فرهنگ قابل درك است.

به هر تقدير با درك اين معاني مي‌توان فهميد كه چرا ايرانيان و مردمان اسكانديناوي از قرنها قبل از پيدايش مسيحيت در طولاني‌تر شب سال جشني به نام يلدا يا يولتا يا همان Yuletide به زبان انگليسي را به عنوان تولد دوباره خورشيد برپا كرده از بيم اينكه مبادا شب آنچنان به درازا بكشد كه طلوع خورشيد را نبينند!!

نكته جالب اينجاست كه واژه يلدا يا يولتا احتمالا از واژه يولها (Julha) در زبان فنلاندي كه يك زبان غيرهندواروپايي مي‌باشد برگرفته شده است و از اين رو واژه يول (Jul) در زبان نروژي و سوئدي (در اين زبانها J به صورت ي تلفظ مي‌شود)، يولود (Joulud) در زبان استوني و در نهايت يلدا در زبان پارسي مي‌توانند تغيير شكل گرفته اين واژه باشند، واژه يولها در زبان فنلاندي به معني «جشن»، «مهماني» و «آتش» است، مانند Sikojen Juhla به معناي «جشن خوكها»!!
 
بر اساس منابع موجود مي‌توان بيان داشت كه جشن يولتا قدمتي چند هزار ساله در سرزمين اسكانديناوي دارد و احتمال اينكه برپايي اين جشن به دليل همان حادثه «زمستان بزرگ» باشد نيز وجود دارد.


Edited by Cyrus Shahmiri - 15-Dec-2009 at 07:30
Back to Top
Cyrus Shahmiri View Drop Down
Administrator
Administrator
Avatar
King of Kings

Joined: 07-Aug-2004
Location: Iran
Online Status: Offline
Posts: 6240
Direct Link To This Post Posted: 17-Dec-2009 at 06:05
با اينكه جشن يلدا هم اينك نيز در ايران برگزار مي‌شوند و طي سنت قديمي اعضاي خانواده در اين شب دور يكديگر جمع مي‌شوند و اين شب را گرامي مي‌دارند، ولي شايد به دليل نزديكي به جشن كريسمس مسيحيان كه به طور قطع برگفته از همين جشن يلدا و يولتا مي‌باشد، به نسبت عيد نوروز اين جشن چندان مورد توجه نيست و تصور اينكه ايرانيان باستان اهميت بيشتري به اين جشن نسبت يه ديگر جشنهاي باستاني مي دادند، دور از ذهن به نظر برسد.
به دلايل نامعلوم اين تصور در بين عامه مردم رواج پيدا كرده است كه تخت جمشيد (پارسه) پايتخت تشريفاتي هخامنشيان جهت برگزاري جشن نوروز بوده است و نقوش روي كاخها نيز نشانگر همين امر و تشريفات درباري مربوط به اين مراسم است! اين تصور شايد به اين دليل باشد كه نوروز هم‌اكنون مهمترين جشن ملي ما ايرانيان مي‌باشد ولي واقعيت امر اين است كه اين سنت ما به نوعي ريشه غير-هندواروپايي دارد و برگفته از يك سنت باستاني سامي-بابلي است كه از حدود 4000 سال پيش در همين حدود زماني برگزار مي‌شده است، واژه «نو-روز» نيز به احتمال زياد از واژه بابلي «روش-شتيم» يا عبري «روش-هشانا» به معني نخستين روز گرفته شده است.
همين انطباق با تصورات كنوني ما ايرانيان باعث شده است كه نقوش متعدد درختان هميشه سبز كاج در تخت جمشيد كه نمادي از جشن باستاني يلدا/يولتا مي‌باشند و هم‌اينك نيز در جشن كريسمس به كار برده مي‌شوند، تعبير از درخت سرو شوند، در حاليكه با نگاهي به يكي از اين نقوش به سادگي مي‌توان فهميد كه اينها كاج هستند نه سرو!
 
 
تصويري ديگر از اين درخت كاج به صورت رنگ شده از سايت www.Persepolis3D.com:
 
 
به طور مسلم نمادي ديگر از جشن يلدا/يولتا، انار و ديگر ميوه‌هاي سرخ رنگ مي‌باشند، اين سرخي نشاني از گرماي خورشيد و طلوع مجدد آن است، انار در اصل جواهر زمستان و ميوه يلدا ناميده مي‌شود. با نگاهي به مراسم درباري پادشاهان هخامنشي گلي در دستان پادشاهان و شاهزادگان ديده مي‌شوند، نام‌هاي متعددي براي آن گل داده شده به گونه‌اي كه بتوان به نوعي آن را با فصل بهار و شكوفه‌هاي بهاري نسبت داد، ولي به راستي اين چه گلي است؟
 
 
 
بدون كمترين شكي مي‌توان گفت كه اين گل انار است:
 
 


Edited by Cyrus Shahmiri - 17-Dec-2009 at 06:09
Back to Top
 Post Reply Post Reply

Forum Jump Forum Permissions View Drop Down

Bulletin Board Software by Web Wiz Forums® version 9.56a [Free Express Edition]
Copyright ©2001-2009 Web Wiz

This page was generated in 0.109 seconds.