خانم دكتر آموزگار كه تخصص اصليشان تاريخ اسطورهاي ايران است، تحقيقات زيادي در اين زمينه انجام دادهاند و مطالب جالبي را در مورد اين داستان اسطورهاي بيان مينمايند، خاطرم ميآيد كه در كلاس ايشان تلاش داشتند كه فلسفه پيدايش جهان هستي را از ديدگاه ايرانيان باستان با نگاهي عالمانه و منطقي تشريح نمايند، از اين رو ايشان هيچگاه گيومرث (Gayomarth) را به عنوان نخستين بشر، انسان يا پادشاه عنوان نمينمايد بلكه آن را پيشنمونه (prototype) انسان ميدانند. به نوعي ايشان گيومرث را نسخه آزمايشي انسان عنوان كرده و همانطوركه از نام اين موجود پيداست دليل آفرينش اين موجود توسط اهورامزدا را امتحان فناپذيري و ميرايي بيان مينمايند.
به هر حال پيداست كه از ديدگاه ايرانيان پيدايش مشي و مشيانه (آدم و حوا) نيازمند پيشزمينههايي بوده است و بشر به ناگاه پديد نيامده است، از اين رو شايد اين نگاه را بتوان تا حدي با نظریه تکامل چارلز داروین مقايسه نمود، اطلاق صفت «نخست انديش» به گيومرث در اوستا نيز گوياي اين امر است كه گيومرث در امتداد آفرينش ديگر موجودات بوده و با قدرت انديشه و تفكر تكامل يافته است.