لازار فارپي
زندگينامه
لازار فارپى يا تلفظ دقيقتر آن غازار پارپرتسي (Ghazar Parprtsi) از روحانيون و نجباى ارمنى در سده پنجم و ششم ميلادى بود. مورخى عالى مقام در دستگاه حكومتى ارمنستان كه در سال ۵۰۴ ميلادى نگارش «تاريخ ارمنيان» خود كه ميتوان آخرين كتاب دوره كلاسيك تاريخنويسي ارمني دانست، را به پايان رسانده و در آن كتاب وقايع سال هاى ۳۸۸ تا ۴۸۵ ميلادى را مورد اشاره قرار داده است.
فارپي دوران كودكي خود را با فرمانده مشهور ارمني واهان ماميكيان گذارند. با وقوع جنگ وردن، او به همراه خانواده ماميكيان به گرجستان برده شد و در همانجا تحصيلات ابتدايي خود را به پايان رساند. پس از آن فارپي تحصيلات خود را در رشته الهيات آيين مسيحيت در بيزانس ادامه داد و پس از مدتها به ارمنستان بازگشته و مشغول به تعليم و تربيت شد.
پس از جنگ وردن بر عليه پارسيهايي كه سعي در جذب سياسي، فرهنگي و مذهب ارمنستان را داشتند، فارپي كه خود هم در اين جنگ نقشي داشت، توسط واهان ماميكيان به عنوان رهبر صومعه اچمياتزين تعيين شد..
فارپي اصلاحات فراواني در صومعه اعمال نمود و به خوبي آن را رهبري نمود ولي تهمت و افترا و زجر و آزارهاي دشمنانش كه هميشه وجود داشت و او تحمل مينمود سرانجام وي را وادار به ترك كشور نمود.
او در نامهاي به واهان همه تهمتهايي كه به وي منسوب كرده بودند تكذيب نمود. (اين نامه از لحاظ ادبي براي ارمنيان از ارزش والايي برخوردار است.) واهان ماميكيان در پاسخ از وي دعوت نمود تا به ارمنستان بازگشته و تاريخ ارمنستان را بنويسد. فارپي اين تقاضا را پذيرفت و تاريخ ارمنيان را از زمان اولين تجزيه ارمنستان تا جنگ واهان نوشت.
آثار
فارپي با بهرهگيري از آثار آگاتانغلوس، كوريون، بوزاند و يغيشه «تاريخ ارمنيان» را در سه كتاب به نگارش درآورد. اثر اول به شرح زجر و آزارهاي وارده از طرف پارسيان در نيمه شرقي ارمنستان ميپردازد كه باعث بروز فساد اقتصادي و سياسي كشور گرديد، اين كتاب با سقوط سلسله ارمني آرشاكوني در سال 428 م. و مرگ ساهاك و مسروپ به پايان ميرسد.
اثر دوم وي اختصاص به جنگ وارهان و حوادث بعد و قبل از آن دارد. كتاب سوم هم در اصل گزارش جنگ وارهان در خلال سالهاي 481 تا 484 ميلادي ميباشد.
نتيجه
در دوراني كه ارمنستان در آشوب و بينظمي بسيار بزرگي گرفتار شده بود، واهان ماميكيان به كمك كليسا يك شورش بيسابقه و عظيمي را بر عليه حكومت ساسانيان رهبري نمود. كاري كه آن را ميتوان به عنوان اولين جنگ پارتيزاني ارمني بر عليه يك حكومت كه آنان را متجاوز ميخواندند، ناميد.
ماميكيان نه تنها به عنوان يك جنگجوي ملي از ارج و قرب بسيار بالايي برخوردار شد بلكه به عنوان يك جنگجوي مسيحي كه از دين و آيين مسيحيت دفاع كرد نيز درخور ستايش گشت. از اين رو فارپي در كتاب خود وي را تا جايي كه ميشد بزرگ جلوه داده و شجاعتها وي در جنگ و تدابير و تاكتيكهاي جنگي وي را بسيار ستوده است.
جشنهاي ملي پيروزيهاي سياسي و نظامي و گماشته شدن ماميكيان به عنوان مرزبان ارمنستان پايان بخش كتاب فارپي ميباشد.
فارپي در نگارش تاريخ خود سعى در رعايت بى طرفى داشته و برخلاف برخى ديگر از مورخين ارمنى همچون وردن (مولف تاريخ وردن) و اليزه وارداپت مولف جنگ ارمنيان وقايع سال هاى ۴۳۹ تا ۴۵۱ م. كه آثار خود را از روى تعصب به نگارش درآوردند، فارپى در اثر خود تلاش داشت از جاده بى طرفى خارج نشود.1
فارپى در كتاب خود اشاراتى نيز به حوادث ايران در سنوات مذكور دارد و از اين نظر منبع خوبى براى شناسايى تاريخ ايران آن ايام است. فارپى حدود نيم قرن پس از ابلاغ فرمان مهر نرسى به نجباى ارمنستان آن اعلاميه را ذكر مى كند.2 مى دانيم كه پيشرفت آيين مسيحيت در ارمنستان باعث اضطراب دولت ايران شده بود و زمامداران ايران دريافته بودند كه تا اختلافات مذهبى در بين است تصاحب ارمنستان امرى ناپايدار و بى ثبات خواهد بود و مهر نرسى در اين زمينه شخصاً طرفدار اجراى فشار و تضييق بود.
فارپى در نقل فرمان مهر نرسى از زبان وى مى نويسد: «ما اصول ديانت خود را كه متكى بر حقيقت و مبتنى براساس و قواعد محكم است نوشته و براى شما فرستاديم. ميل داريم شما كه وجودتان براى اين كشور تا اين اندازه مفيد و براى ما تا اين حد عزيز است كيش مقدس و حقيقى ما را بپذيريد و ديگر در آن ديانت كه همه مى دانيم باطل و بى فايده است باقى نمانيد. بنابراين پس از استحضار اين فرمان بدون اينكه خيالات ديگرى در خاطر خطور دهيد بايد اصول ديانت ما را به طيب خاطر بپذيريد. ما هم در راه موافقت تا آنجا پيش آمديم كه به شما اجازه داديم كه ديانت موهوم خود را كه تا امروز موجب خرابى كار شما شده است براى ما بنويسيد. اگر شما با ما هم اعتقاد شويد گرجيان و آلبانى ها ياراى آن را نخواهند داشت كه از فرمان ما سرپيچى كنند و روى برگردانند.»3
لازار فارپى همچنين در ادامه براى ما روشن مى كند كه اسقف هاى مسيحى و روحانيون ارمنى جمع شدند تا در باب نامه مهر نرسى اظهارنظر كنند. لازار نام حضار آن مجلس را ذكر كرده و معلوم مى شود ماخذ معتبرى در دست داشته است. جوابى كه به اين نامه داده شده است نيز در اثر لازار آمده است.
«ما هنگامى كه در حضور شاهنشاه بوديم مغان را كه مقنن شما به شمار مى روند مورد استهزا قرار داديم. حال نيز اگر ما را مجبور كنيد كه نوشته هاى آنان را بخوانيم همچنان به استهزاى آنان خواهيم پرداخت. از اينجا است كه ما برخلاف امرى كه كرديد اصول ديانت خود را ننوشته و به نزد شما نخواهيم فرستاد. ما شريعت ناپاك شما را لايق خواندن و انديشيدن ندانسته ايم. ما خداى يكتا را عبادت مى كنيم كه آسمان ها و زمين و هر چه در آنها است آفريده اوست.»
در مجموع از گزارش هاى لازار فارپى مى توانيم به روابط ايران و ارمنستان و خصوصيات جوامع مذهبى هر دو و قدرت مغان در جامعه ساسانى پى ببريم. از اين منظر لازار فارپى صاحب يكى از منابع مهم در زمينه شناخت ساسانيان است.
كتاب «تاريخ ارمنيان» لازار فارپي ابتدا به زبان فرانسوي ترجمه شد و سپس در سال 1980در گرجستان به زبان انگليسي نيز ترجمه شد.
1. آرتور كريستن سن: صفحه ۱۲۲
2. دكتر محمود جعفرى دهقى: صفحه ۱۱۳
3. آرتور كريستن سن: صفحه ۳۸۵