اين مطلب بخشي از متن پاياننامه و پرسشهاي اصلي مسئلهاي است كه مورد پژوهش ميباشد:
در اين پژوهش اوضاع سياسي و اجتماعي شمال غربي ايران در قرن هفتم ق.م. بر اساس پنج قوم اصلي ساكن در اين حوزه جغرافيايي يعني ماناييها، اورارتوها، آشوريها، مادها و سكاها مورد تحليل و بررسي قرار ميگيرد. از ابتدا تا انتهاي اين قرن تحولات سياسي و اجتماعي نسبتا عظيمي در اين منظقه روي داده است، بطوريكه ميبينيم از پنج قوم مذكور تنها مادها بقاي سياسي خود را حفظ نموده است و چهار پادشاهي ديگر رو به اضمحلال رفتهاند. مسئلهاي كه در اينجا مطرح ميگردد عامل اصلي اين تحولات است. برخي از پرسشهايي كه در اين زمينه ميتوان مطرح نمود، چنين هستند:
آيا مهاجرت گسترده قوم سكايي به اين منطقه عامل اصلي اين تحولات بوده است؟
آيا ضعف قدرت اورارتوها و ماناييها كه در قرن پيش از اين از قدرتهاي اصلي منطقه به حساب مي آمدند منجر به اين تحولات شد؟
آيا دليل اين امر شورش عظيمي است كه در اواسط اين قرن در امپراتوري آشور روي داد؟
آيا تاسيس پادشاهي مستقل ماد در اواخر دهه 670 ق.م. منجر به سقوط ديگر پادشاهيها شد؟
آيا اتحاد بين ماد و بابل دليل اصلي اضمحلال ديگر پادشاهيها در اواخر اين قرن بوده است؟
آيا ظلم و جور بيش از حد آشوريها كه اقوام منطقه را بستوه آورده بود عامل بروز چنين تحولاتي در منطقه گشت؟
Edited by Cyrus Shahmiri - 18-Dec-2009 at 00:24